آیا ورزش فقط فوتبال است

ورزش، فقط فوتبال نیست

با اندکی نگاه به تیتر مطبوعات و سایتها، گمان می بری که ورزش فقط فوتبال است. آیا به راستی ورزش، فقط فوتبال است؟! مطمئنا که اینگونه نیست و گواه این ادعا وجود مردان و زنانی است که در سایر رشته های ورزشی حماسه آفریده و عنوانی کسب کرده و مدالی تصاحب کرده اند.

با اندکی نگاه به تیتر مطبوعات و سایتها، گمان می بری که ورزش فقط فوتبال است. آیا به راستی ورزش، فقط فوتبال است؟!

مطمئنا که اینگونه نیست و گواه این ادعا وجود مردان و زنانی است که در سایر رشته های ورزشی حماسه آفریده و عنوانی کسب کرده و مدالی تصاحب کرده اند.

کشتی، ورزش اول کشور از دیرباز و از سال‌های دورتر تا کنون قهرمانان و حتی پهلوانانی را تقدیم ورزش کشور کرده است.
تکواندو، هرچند ریشه ای شرقی دارد ولی با دلسوزی عمیق سرسلسله جنبان آن، حتی از کشور خاستگاهش نیز پیشی گرفتیم و سالهاست که کره جنوبی در این رشته در سکوی دوم می ایستد.

هاکی، این کهن ترین رشته ورزشی ایران زمین که با یک چرخش هویتی، باردیگر از اروپا به ایران وارد شد، بازی کودکان کوی و برزن سرزمین مان بود.
شطرنج، بازی بزرگان؛ با وجود ضریب هوشی بالای شهروندان ایرانی، شطرنج یکی از رشته های پر قهرمان است.

ولی چرا ما شیفته و دلباخته فوتبالیم، فوتبالی که صنعت شد و صنعتی شدن، همواره آدمی را از تسلط بر اخلاقیات دور می سازد و شیفته تولیدگرایی و پول گرایی می کند.
به زعم نگارنده، شاید ما از آن روی شیفته فوتبالیم که رسانه ها شیفته فوتبالند و اما چرا رسانه ها شیفته فوتبالند، نمی دانم.

به راستی برای رسانه ها و مطبوعات چه فرقی دارد، برجسته کردن یک قهرمان و نام آور کشتی، تکواندو، والیبال، ورزش‌های رزمی یا یک قهرمان فوتبال؟!

مگر رسانه ها در برابر جامعه مسئولیت اجتماعی ندارند؟ البته که دارند ولی در این میان شاید فشار اقتصادی موجب می شود به در دسترس ترین سوژه پرداخت شود و سوژه های دیگرِ غبار گرفته در اولویت‌های بعدی باشند.

در برابر خیل عظیمی از گزارشگران فوتبال و جشنواره های مختلف استعدادیابی در این زمینه، به جز فرهادیان در تکواندو، عامل در کشتی، نظر در اسکی و تعداد انگشت شمار دیگر در سایر رشته ها، مگر می شود گزارشگران دیگری حتی با ذره بین پیدا کرد.

خواهران منصوریان در ووشو، پرویز هادی در کشتی، میرهاشم حسینی در تکواندو، سیامک صالح فرج زاده در ورزش معلولین و مجتبی عابدینی و فرزاد باهر ارسباران در شمشیربازی و . . . استحقاق این را دارند که زندگی بهتری داشته باشند از قِبَل ورزش حرفه ای.

کی می خواهیم سر از برف بیرون آورده و قهرمانان سایر رشته های ورزشی را آنگونه که سزاوار آنها و کشور مان است به شهروندان بشناسانیم، کی!؟

رسانه ها نقشی بی بدیل در کاهش مهاجرت ورزشکاران به سایر کشور ها دارند و شاید برخی مهاجرت‌ها ناشی از عدم مسئولیت پذیری و کم رنگ بودن این مسئولیت در میان رسانه های دیداری، نوشتاری و شنیداری است.

رسانه می توانست به عنوان یک حلقه وصل، قهرمانان و نام آوران ورزشی را به صاحبان صنایع وصل کند و این زنجیره را کمال ببخشد ولی آیا اینگونه کرده است؟! البته نگذریم از اینکه هنوز هم می توانند برای تحقق این آرزوی ورزشکاران، دست به قلم شوند.

رسانه در همه جا هست و حضور دارد، بیایید در این شرایط کرونایی چشمها را شسته و جور دیگری ببینیم و غیر فوتبالی‌ها را نیز هم تراز فوتبالی‌ها بسنجی